Banooye shab بر گردنم نمانده مخانه هیچ حق یک استکان زدم، دو سه دریا گریستم...محمدسهرابی بانوی شب، در طلوعی از 4 سال پیش Banooye shab آتشی بودی هر وقت تو را می دیدم مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود...کاظم بهمنی بانوی شب خرداد ۹۹ جنگل 4 سال پیش Banooye shab تو فارغی عشقت بازیچه می نماید تا خرمنت نسوزد تشویشِ ما ندانی سعدى بانوی شب اردیبهشت ۹۹ جنگلهای 4 سال پیش Banooye shab پنبه را گفتم: چه شد چون شکفتی گفت: دوش، خواب دیدم بر تنِ محبوب پیراهن شدم...حسین جنتی بانوی شب 4 سال پیش Banooye shab من چه میدانم سرانگشتش چه کرد در میانِ خرمنِ گیسوی من آنق دانم که این آشفتگی، زان سبب افتاده اند 4 سال پیش Banooye shab خیال تو می دارد می رد تا سواحل دور...تا جنگل های باران خورده بلوط، َ بوی هیزم های خیس، 4 سال پیش Banooye shab شب نه چون روز بد جانکاه است شب کجا، روز کجا،...شب ماه است شب کتابی ست پر از رازِ نهان شرحِ آغاز 4 سال پیش Banooye shab انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را به یاد دارم که در غروب آنها در خیابان از تنهایی گریستیم...ما نه 4 سال پیش Banooye shab مقصودِ ما زخوردنِ می، نیست بی غمی از تشنگانِ گریه مستانه ایم ما...صائب تبریزی بانوی شب اردیبهشت ۹۹ 4 سال پیش Banooye shab گزیدم از میان مرگ ها، این گونه مردن را: تو را چون جان فشردن در بر، آن گه جان سپردن را...حسین منزوی 4 سال پیش Banooye shab با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه ای رودِ سربه زیر همین است زندگی تاوانِ دل بریدن از آغوشِ کوهسار 4 سال پیش Banooye shab .تو بین که خاکم از خستگی شکستگی ها تو بخواه تا بسویت هوا سبک تر آیم...حسین منزوی بانوی شب 4 سال پیش Banooye shab سر آستین تحمل چو بخت مان کوتاست برای هق هق مان شانه ای مهیا کن...هما تیمورنژاد بانوی شب ۲۵ اردیبهشت 4 سال پیش Banooye shab ای نسیمِ سحر، از صبحِ وصالش خبری تا همه خنده زنان جان بسپاریم چو شمع هلالی جغتایی..ارسالی از دوست عز 4 سال پیش Banooye shab در سینه بشکنم نفس خویش را به غم گر بی غمت سینه بر آید نفس مرا...اوحدی بانوی شب ۲۵ اردیبهشت ۹۹ جنگل 4 سال پیش Banooye shab جان دلم آغوش تو سرزمینِ خوش آب هوایی ست با دشت هایی آغشته به بوی مریم های سپید بابونه های دل ان 4 سال پیش Banooye shab ماهِ من طایفه روزه بگیران چه کنند شبِ عیدی که تو پنهان شده باشی جایی مهدی فرجی عیدتون مبارک 4 سال پیش Banooye shab آسمان عمری ست مینای مرا می زند بر سنگ می گوید: خموش بیدل دهلوی بانوی شب خرداد ۹۹ ساحل متل قو... 4 سال پیش Banooye shab مرا به یک آرامشِ بی دغدغه به عمق لبخندی از لطافتِ مهر جایی میان دلتنگی های مدام، مرا به یک فنجان چای 4 سال پیش Banooye shab شوق که می ندان می شود چشم این شوق ِ مگین را فقط دیوانه ها دار ند...اصغر معاذی بانوی 4 سال پیش نمایش بیشتر %SiteName% %FullName% %Title% %PublishDateTime%