نارنج دزدی پریدخت سپهری تو کتاب هنوز در سفرم بخش هایی از زندگی روزمره سهراب سپهری رو آورده که در یک

نارنج دزدی پریدخت سپهری تو کتاب هنوز در سفرم بخش هایی از زندگی روزمره سهراب سپهری رو آورده که در یک
نارنج دزدی

پریدخت سپهری تو کتاب هنوز در سفرم بخش‌هایی از زندگی روزمره سهراب سپهری رو آورده که در یک دست‌نوشته، سهراب اشاره می‌کنه به خیار دزدی از جالیزها البته فقط در حد چندتا برای مصرف شخصی?ولی از هیجان و استرسش جوری صحبت میکنه که دلم خواست یکبار تجربه کنم...
تعطیلات یه صبح که داشتم تو محوطه اطراف ویلا ورزش می‌کردم چشمم افتاد به درختای نارنجِ جذاب ویلای بغلمون گفتم موقع‌اش هست نقشمو عملی کنم...??یواش یواش رفتم چندتا نارنج چیدم، چشمامو بستم و فقط دویدم اومدم به زینب خانووم گفتم: مامان از این بغل چندتا نارنج دزدیدم...
مامان گفت: هاااااان...دزدیدی؟!؟!?
یهو به خودم اومدم چقدر کار بدی کردم هر چند خیالم راحت بود اجازه استفاده از میوه‌های این درختا رو داریم ولی مثلا خواستم جو بدم که دزدی کردم و هیجانشو مثل سهراب تجربه کنم...هیچی دیگه مجبور شدم برم به همسایه بگم که نقشه شوم‌مو اجرا کردم!!! اونم ناراحت شد که این حرفا چیه و اینا چندتا هم خودش چید بهم داد و زالزالک خانوووم( خواهر) هم این عکس ذوق مرگی رو ازم گرفت!

پ.ن: همش تقصیر پاییزه آدم یه کارای عجیبی می‌کنه، والا!!! #‌نارنج #‌دزدی #‌سهراب_سپهری #‌حال_خوب #‌هیجان #‌پاییز

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط